پول از رفیق بد و زغال خوب اعتیادآورتر است

به گزارش وبلاگ محمدی، یک زمانی تا حرف دخانیات به میان می آمد، همه حواس ها می رفت سمت سیگار. به خصوص این که سیگار تحت پوشش شرکت دخانیات است و هیچ دود و دم دیگری به جز سیگار زیرنظر این شرکت مدیریت نمی گردد.

پول از رفیق بد و زغال خوب اعتیادآورتر است

هفته مبارزه با دخانیات هم که آغاز می گردد باز ذهنمان می رود سمت سیگار که زیرنظر شرکت دخانیات است و البته این سوال همواره بوده و خواهد بود که اگر سیگار خطرناک است و آدمکش و ریه داغان کن، چرا شرکت واردنماینده و تولیدنماینده دارد؟! و گویا این شرکت تنها راه مبارزه اش با دخانیات(سیگار) این است که عکس یک ریه سیاه و مچاله شده را بگذارد روی پاکت سیگار و بنویسد، سیگار برای سلامت خطرناک است.

حالا اگر از شرکت دخانیات و سیگار بگذریم، سال جاری هفته مبارزه با دخانیات تمرکز خود را گذاشته روی اطلاع رسانی درباره خطرات قلیان. این که این دود که روز به روز هواداران بیشتری هم پیدا می نماید، چگونه می تواند باعث تخریب و مرگ ریه و در نهایت مرگ فرد گردد به خصوص در دوره کرونا که حیات همه آدم ها بستگی به ریه سالم دارد و حالا دیگر همه می دانند این که آن مرد گفت: معتادا نمی گیرن یک فریب عظیم بود. هر چند بیشتر ایرانی ها اگر در جمعی قلیان باشد بدشان نمی آید تفریحی هم که شده پکی بزنند. حتی بعضی هم بدشان نمی آید اگر سیگار مفت باشد، آن را در حد دو سه پک هم که شده امتحان نمایند.

بعضی روان شناسان و پزشکان اما بر این باورند که همین تفریحی کشیدن ها و مفت کشیدن ها سرآغاز اعتیاد به سیگار و قلیان و بقیه مخدرهاست.

با قاسم رفیعا که هم شاعر است و هم طنزپرداز و هم معلم پرورشی و هم اهل طرقبه مشهد هم صحبت شدم و از او پرسیدم این چه رازی است که بیشتر شاعران و نویسندگان و اهل فرهنگ و هنر تصور می نمایند اگر سیگار نکشند، قوه نوشتن و شعرپردازی شان کور می گردد؟

شطحیات توهمی

رفیعا با همان لهجه مشهدی و طنزش می گوید: من هم سال هاست به این قضیه فکر می کنم به خصوص وقتی در جمع دوستان شاعر و نویسنده حضور دارم و می بینم آنها سیگار با سیگار روشن می نمایند. چند بار هم به دعوت دوستان و بفرما زدن آنها چند پکی سیگار و قلیان کشیده ام اما نه همان زمان و لحظه و نه بعدش از تصور آن دودها نه خوشم آمده و نه وسوسه شده ام به سمتش بروم. این که بعضی دوستان شاعر تصور می نمایند باید به دنیای وهم وصل شوند تا بتوانند شعری بگویند که کارستان باشد به نظرم خودش نوعی توهم است. متاسفانه بعضی دوستان الان دیگر به سیگار هم بسنده نمی نمایند و سراغ مخدرهای دیگر می فرایند که نتیجه اش فقط اعتیاد و بیچارگی است، نه شعر و نثری که مردم از آن استقبال نمایند و ماندگار گردد. نتیجه توهم و ادبیات توهمی، شطحیاتی است که از زمین تا آسمان با شطحیات عارفانه تفاوت دارد.

حواسمان به نوجوانان باشد

رفیعا که معلم دوره متوسطه اول است به دوران نوجوانی اش نقبی می زند و می گوید: این سن دوره عجیبی است، بسیاری از نوجوانان تصور می نمایند برای این که نشان دهند عظیم و مستقل شده اند باید سیگار بکشند. وقتی نوجوان بودم و برای شرکت در جشنواره ها و کنگره های شعر با دوستانم با قطار و اتوبوس به شهرهای دیگر می رفتیم در توقفگاه ها دور هم جمع می شدیم و سیگار می کشیدیم که هم پز روشنفکری و شاعری به خودمان بگیریم و هم بگوییم بله ما هم عظیم شدیم. من خیلی زود از این پز خارج شدم چون دود و دم باعث اتفاق خاصی در نگرشم یا طبع شاعرانگی ام یا این که احساس کنم آدم عظیم شده ام، نداشت.از طرفی پول هم نداشتم. دوستانی سیگاری ماندند که پول داشتند و می توانستند سیگار بخرند. ما که پول توجیبی مان کفاف خرج روزانه را نمی داد، سیگاری نشدیم. معلم هستم و با نوجوانان زیادی وقت می گذرانم. این را جدی می گویم برای مدتی این نگرش که برای اثبات آدم عظیم شدن، سیگار بکش! حدود10سالی بود منسوخ شده بود. اما چند سالی است دوباره باب شده است و بچه های دوم متوسطه به سمت کشیدن سیگار و دیگر دود و دم رفته اند. به خصوص آنها که پول توجیبی شان آن قدر هست که سیگار و دیگر دخانیات را تهیه نمایند. زمانی می گفتند رفیق ناباب و زغال خوب باعث آلوده شدن به مصرف دخانیات و انواع دود است. اما مدت هاست پول مهم تر از آن دو شده است.

همسویی خانه و مدرسه

رفیعا می گوید: به نظرم خانواده ها نقش مهمی در مطلع سازی فرزندان به خصوص نوجوانان دارند. پدر و مادری که هنوز تصور می نماید باید قبح مثلا کشیدن سیگار یا اطلاع رسانی درباره مسائل جنسی را حفظ کند و درباره آنها چیزی به فرزندان خود نگوید، یعنی اصلا از شرایط و اتمسفر زمانه خبر ندارد. الان بچه ها و نوجوانان درباره همه چیز اطلاع دارند، هم خوبش را می دانند هم بدش را. بهترین کار این است والدین اطلاعات خود را بالا ببرند و با فرزندان خود گفت وگو نمایند. نه به روش نصیحت و تهدید، بلکه محبت آمیز.اگر خانواده ها به این سطح از مطلعی برسند، آن وقت می توان انتظار داشت مدرسه و آموزش های مدارس در مقاطع ابتدایی و متوسطه اول هم به نتیجه برسد. ما الان در مدارس کوشش می کنیم مطلع سازی و اطلاع رسانی کنیم اما بیشتر خانواده ها از این مسائل غفلت می نمایند و مدرسه به تنهایی نمی تواند کاری بکند چون وقتی دانش آموز به خانه می رود با فضای متفاوتی روبه رو می گردد. همسویی مدرسه و خانه از آن موضوعاتی است که باید بیشتر روی آن کار گردد و نمی توان با نادیده دریافت آن به نتایج مفیدی رسید.

سلبریتی ها را جدی نگیریم

سلبریتی، کارش دیده شدن است. او یا استعداد خدادادی دارد یا پول یا رابطه ای که می تواند در عرصه ای بدرخشد، مثلا بازیگر گردد یا فوتبالیست. سلبریتی ها اهل تفکر نیستند و زیاد به این فکر نمی نمایند آیا رفتار و گفتار آنها بر آدم ها تاثیری دارد یا نه اگر چنین بود مثلا خداداد عزیزی یا فیروز کریمی در برنامه تلویزیونی با افتخار نمی گفتند، نویسنده ها آدم های بیکاری هستند. آنها بین مردم محبوبیت دارند و زیاد هم به چشم می آیند اما نباید آنها را جدی گرفت؛ مثلا اگر دیدیم سلبریتی ها سیگار می کشند نباید تصور کنیم اگر ما هم سیگار بکشیم آدم موفقی می شویم. حواسمان باشد از کدام آدم ها باید الگو بگیریم و راه آنها را برای رسیدن به موفقیت ادامه بدهیم.

طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه وبلاگ محمدی

منبع: جام جم آنلاین

به "پول از رفیق بد و زغال خوب اعتیادآورتر است" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "پول از رفیق بد و زغال خوب اعتیادآورتر است"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید